378.

ساخت وبلاگ

امکانات وب

شاه‌کُش!

خیلی بی‌معنی بود :/

خیلی!

پایان‌ش از سوراخ لایه اوزُن باز تر بود :/

___

خواب میدیدم با باباینا رفتیم خونه جدید تو اصفهان و توی ایوونش با نمیدونم کی داشتم نمیدونم چی میخوردم که محو شفق قطبی شدم!! بعد یدفعه پایین رو نگا کردم دیدم دوتا گربه وحشتناک دارن میان سمتمون :( با صدای جیغ خودم از خواب پریدم..

نمیدونم تحت تاثیر فیلم بود یا صحنه ای که چندساعت قبل‌ترش پیش اومده بود؟!

چندساعت قبل‌ش با آقای همسر رفتیم پایین که یکم تو محوطه قدم بزنیم، پامُ که از آسانسور گذاشتم بیرون یهو یه آقا و خانم اومدن توی لابی که هرکدوم یکی یه سگ اندازه گرگ دستشون بود :// یعنی درجا سکته رو زدم یه قدم برگشتم عقب..اصن ازین سگ گوگولی خوشگلا نبودنا :// از این گنده ها بودن که بدرد باغ و ویلا میخورن ://

37....
ما را در سایت 37. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rendanegi بازدید : 155 تاريخ : دوشنبه 11 فروردين 1399 ساعت: 10:26